میگن یه روز مردی رو آوردن پیشش و گفتن:
«این میخواست علیه حکومتت شورش کنه.»
کریمخان پرسید: «چرا؟»
مرد گفت: «گرسنه بودم… فکر کردم شاید اونطرف لقمه نونی گیرم بیاد.»
کریمخان فقط لبخند زد و گفت:
«اگه مردم برای نون شورش کنن، تقصیر خودشون نیست… تقصیر حاکمه.»
بعد دستور داد براش کار و زمین بدن، نه زندان.
همین روحیهی مردمی باعث شد بهش بگن وکیلالرعایا؛
یعنی وکیل مردم، نه پادشاهشون.
میگن وقتی هم ازش پرسیدن چرا کاخ نداری، گفت:
«وقتی مردم تو خونههای گِلی میخوابن، من چطور تو کاخ مرمر بخوابم؟»
در حال بارگذاری پخش کننده...